Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مشغول کار
2 . مؤثر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
at work
/æt wˈɜːk/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشغول کار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سر کار
1.Bob’s at work on that software.
1. "باب" مشغول کار (کردن) روی آن نرمافزار است.
2
مؤثر
دارای تاثیر
1.Researchers were convinced that one infectious agent was at work.
1. محققان متقاعد شده بودند که یک عامل عفونی مؤثر بود [نقش مؤثر داشت].
تصاویر
کلمات نزدیک
at times it's foggy.
at times
at this stage
at this point
at the very least
atavism
atavistic
ataxia
ataxic
atb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان