[فعل]

to atrophy

/ˈætrəfi/
فعل ناگذر
[گذشته: atrophied] [گذشته: atrophied] [گذشته کامل: atrophied]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحلیل رفتن ضعیف کردن

مترادف و متضاد waste away
  • 1.Memory can atrophy through lack of use.
    1. حافظه به خاطر عدم استفاه ممکن است ضعیف شود.
  • 2.patients whose muscles have atrophied
    2. بیمارانی که ماهیچه هایشان تحلیل رفته است
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان