Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خاله/عمه/زنعمو/زندایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
aunt
/ænt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خاله/عمه/زنعمو/زندایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خاله
زن دایی
زن عمو
عمه
1.Auntie Camille
1. خاله "کامیل"
2.I have an aunt in Australia.
2. من در استرالیا یک خاله دارم.
توضیح درباره واژه aunt
در زبان انگلیسی برای هر خویشاوند یا آشنای مونث از واژه aunt استفاده می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
aula
auk
august
augury
augur
auntie
aura
aural
aureole
auric
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان