Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کج
2 . غلط
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
awry
/əˈraɪ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more awry]
[حالت عالی: most awry]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کج
چپچپ، منحرف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یکوری
1.He rushed out, hat awry.
1. او در حالی که کلاهش کج بود، با عجله بیرون دوید.
2
غلط
اشتباه
1.All my plans for the party had gone awry.
1. همه برنامههای من برای مهمانی اشتباه پیش رفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
awol
awninged
awning
awn
awl
ax
axe
axial
axilla
axillary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان