[اسم]

axe

/æks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تبر تیشه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تبر

2 اخراج

  • 1.Up to 300 workers are facing the axe at a firm.
    1. 300 کارگر در یک شرکت با اخراج مواجه هستند.
[فعل]

to axe

/æks/
فعل گذرا
[گذشته: axed] [گذشته: axed] [گذشته کامل: axed]

3 برکنار کردن از دور کنار گذاشتن

  • 1.Other less profitable services are to be axed later this year.
    1. سایر خدمات کم‌سودتر قرار است اواخر امسال برکنار شوند.
  • 2.The TV series will be axed owing to a decline in popularity.
    2. سریال تلویزیونی قرار است به‌خاطر کاهش محبوبیت از دور کنار گذاشته شود.

4 اخراج کردن از کار برکنار کردن

  • 1.Jones has been axed from the team.
    1. جونز از گروه اخراج شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان