Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شرشر (آب)
2 . ورور
3 . همهمه
4 . شرشر کردن (جریان آب)
5 . نامفهوم حرف زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
babble
/ˈbæbl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شرشر (آب)
قلقل
2
ورور
حرف احمقانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ور
3
همهمه
[صدای حرف زدن چند نفر بهطور همزمان]
[فعل]
to babble
/ˈbæbl/
فعل ناگذر
[گذشته: babbled]
[گذشته: babbled]
[گذشته کامل: babbled]
صرف فعل
4
شرشر کردن (جریان آب)
قل قل کردن، خروش داشتن
a babbling brook
نهر خروشان
5
نامفهوم حرف زدن
ورور کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هذیان گفتن
ور ور کردن
1.I have no idea what he was babbling on about.
1. من هیچ ایدهای ندارم که او داشت راجع به چی ورور میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
babak
baba
baal
baaing
baa
babbler
babe
babe magnet
babel
babist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان