Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از بچه نگهداری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to babysit
/ˈbeɪbisɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: babysat]
[گذشته: babysat]
[گذشته کامل: babysat]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از بچه نگهداری کردن
مترادف و متضاد
sit
take care of babies
1.Would you babysit for me ?
1. از بچه من نگهداری می کنید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
babylonic
babyish
babyhood
baby-sitter
baby-sit
babysitter
baccalaureate
baccarat
baccate
bacchanal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان