Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حمایت کردن
2 . عقبعقب رفتن (اتومبیل و...)
3 . بکآپ گرفتن (کامپیوتر)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to back up
/bæk ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: backed up]
[گذشته: backed up]
[گذشته کامل: backed up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
حمایت کردن
تأیید کردن
مترادف و متضاد
support
1.All the evidence backed up what the woman had said.
1. تمام مدارک، چیزی که آن زن گفته بود را تأیید [تصدیق] کردند.
2.When he said I wasn't there, I told him I was, and my buddy backed me up.
2. وقتی او گفت که من آنجا نبودم، من گفتم که (آنجا) بودم و دوستم مرا حمایت کرد [گفتهام را تأیید کرد].
2
عقبعقب رفتن (اتومبیل و...)
دندهعقب رفتن، دندهعقب بردن
1.Back up a little, then the other cars can go by.
1. کمی دندهعقب [عقبعقب] برو، در آن صورت اتومبیلهای دیگر میتوانند عبور کنند.
2.Back up the car a little.
2. کمی اتومبیل را دنده عقب ببر.
3
بکآپ گرفتن (کامپیوتر)
1.Back up your documents folder before applying the update.
1. از پوشه مدارکت بکآپ بگیر، قبل از آنکه بهروزرسانی را اعمال کنی [قبل از آنکه کامپیوترت را بهروزرسانی کنی، از پوشه مدارکت بکآپ بگیر].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
back to the drawing board
back to front
back support belt
back street
back saw
back-of-the-envelope calculation
back-room boy
backache
backbone
backcomb
کلمات نزدیک
back to the salt mines
back to front
back the wrong horse
back street
back seat driver
back up the car out of the garage.
back-breaking
back-end
back-formation
back-room boys
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان