[فعل]

to back up

/bæk ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: backed up] [گذشته: backed up] [گذشته کامل: backed up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حمایت کردن تأیید کردن

مترادف و متضاد support
  • 1.All the evidence backed up what the woman had said.
    1. تمام مدارک، چیزی که آن زن گفته بود را تأیید [تصدیق] کردند.
  • 2.When he said I wasn't there, I told him I was, and my buddy backed me up.
    2. وقتی او گفت که من آنجا نبودم، من گفتم که (آنجا) بودم و دوستم مرا حمایت کرد [گفته‌ام را تأیید کرد].

2 عقب‌عقب رفتن (اتومبیل و...) دنده‌عقب رفتن، دنده‌عقب بردن

  • 1.Back up a little, then the other cars can go by.
    1. کمی دنده‌عقب [عقب‌عقب] برو، در آن صورت اتومبیل‌های دیگر می‌توانند عبور کنند.
  • 2.Back up the car a little.
    2. کمی اتومبیل را دنده عقب ببر.

3 بک‌آپ گرفتن (کامپیوتر)

  • 1.Back up your documents folder before applying the update.
    1. از پوشه مدارکت بک‌آپ بگیر، قبل از آنکه به‌روزرسانی را اعمال کنی [قبل از آنکه کامپیوترت را به‌روزرسانی کنی، از پوشه مدارکت بک‌آپ بگیر].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان