[اسم]

back-to-back

/ˌbæk tə ˈbæk/
قابل شمارش

1 خانه دیوار به دیوار

معادل ها در دیکشنری فارسی: پشت به پشت
  • 1.back-to-backs built for the poor in the 19th century
    1. خانه های دیوار به دیوار ساخته شده برای فقرا در قرن نوزدهم
[صفت]

back-to-back

/ˌbæk tə ˈbæk/
غیرقابل مقایسه

2 پشت‌سرهم پیوسته، پی‌درپی، متوالی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیاپی
  • 1.The women's hockey team plays back-to-back games this weekend.
    1. تیم هاکی بانوان این هفته بازی‌های پشت‌سرهم دارد.

3 دیواربه‌دیوار

rows of back-to-back houses
ردیف‌هایی از خانه‌های دیواربه‌دیوار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان