Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نتیجه عکس دادن
2 . صدا دادن موتور ماشین به خاطر انفجار درون لوله اگزوز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to backfire
/bˈækfaɪɚ/
فعل ناگذر
[گذشته: backfired]
[گذشته: backfired]
[گذشته کامل: backfired]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نتیجه عکس دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نتیجه معکوس دادن
1.The surprise I had planned backfired on me.
1. شگفتانهای که برنامهریزی کرده بودم نتیجه عکس داد.
2.Unfortunately the plan backfired.
2. متأسفانه، نقشه نتیجه عکس داد.
2
صدا دادن موتور ماشین به خاطر انفجار درون لوله اگزوز
تصاویر
کلمات نزدیک
backfield
backer
backdrop
backdate
backcourt
backgammon
background
background music
background noise
backhand
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان