[اسم]

background

/ˈbæk.grɑʊnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سابقه پیشینه

معادل ها در دیکشنری فارسی: سابقه
مترادف و متضاد experience grounding history record
from different backgrounds
با پیشینه‌های متفاوت
  • It’s important to understand other people, people from different backgrounds.
    مهم است که سایر مردم، مردم با پیشینه‌های متفاوت را درک کنیم.
a person’s family/social/cultural/educational/class background
پیشینه خانوادگی/اجتماعی/فرهنگی/تحصیلی/طبقاتی و...
  • Talk about your educational background.
    از سابقه تحصیلی خود صحبت کنید.

2 پس زمینه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پس‌زمینه
  • 1.background music
    1. موسیقی پس زمینه
in the background
در پس زمینه
  • a photograph with trees in the background
    یک عکس با درختانی در پس زمینه

3 خانواده

  • 1.She comes from a poor background.
    1. او از خانواده‌ای فقیر می آید.
توضیحاتی در رابطه با background
واژه background در این مفهوم اشاره دارد به موقعیت مالی، تحصیلی و اجتماعی خانواده یک فرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان