Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نا تمام (کار و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
backlog
/ˈbæˌklɑg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نا تمام (کار و ...)
انجام نشده، انباشته شده
1.I have a huge backlog of e-mails to answer.
1. من مقدار زیادی ایمیل انباشته شده [جواب داده نشده] برای جواب دادن دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
backline
backless
backlash
backing
backhoe loader
backlot
backmarker
backmost
backpack
backpacker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان