[اسم]

backlog

/ˈbæˌklɑg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نا تمام (کار و ...) انجام نشده، انباشته شده

  • 1.I have a huge backlog of e-mails to answer.
    1. من مقدار زیادی ایمیل انباشته شده [جواب داده نشده] برای جواب دادن دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان