[اسم]

bail

/beɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وثیقه

معادل ها در دیکشنری فارسی: کفالت
  • 1.Can anyone put up bail for you?
    1. کسی می‌تواند برایت وثیقه بگذارد؟
  • 2.She was released on £2,000 bail.
    2. او با وثیقه 2000 پوندی آزاد شد.
  • 3.The judge refused bail.
    3. قاضی وثیقه را قبول نکرد.

2 بِیل (کریکت) دو چوب کوچک بین سه میله عمودی ویکت

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان