Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وثیقه
2 . بِیل (کریکت)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bail
/beɪl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وثیقه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفالت
1.Can anyone put up bail for you?
1. کسی میتواند برایت وثیقه بگذارد؟
2.She was released on £2,000 bail.
2. او با وثیقه 2000 پوندی آزاد شد.
3.The judge refused bail.
3. قاضی وثیقه را قبول نکرد.
2
بِیل (کریکت)
دو چوب کوچک بین سه میله عمودی ویکت
تصاویر
کلمات نزدیک
baháʼí
bahrain
bahasa malaysia
bahasa indonesia
bahamas
bail out
bailey
bailiff
bailiwick
bailout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان