Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با وثیقه آزاد کردن
2 . کمک کردن
3 . آب را از قایق خالی کردن
4 . (با چتر نجات) از هواپیمای در حال سقوط بیرون پریدن
5 . فرار کردن (از یک موقعیت ناخوشایند)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to bail out
/beɪl aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: bailed out]
[گذشته: bailed out]
[گذشته کامل: bailed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با وثیقه آزاد کردن
کسی را با وثیقه آزاد کردن
1.Clarke’s family paid £500 to bail him out.
1. خانواده "کلارک" 500 پوند دادند تا او را با وثیقه آزاد کنند.
2
کمک کردن
نجات دادن
1.Ryan's late goal bailed out his team.
1. گل دقیقه آخری "رایان" تیم را نجات داد.
2.The government had to bail the company out of financial difficulty.
2. دولت مجبور شد شرکت را از مشکل مالی نجات دهد.
3
آب را از قایق خالی کردن
1.He had to stop rowing to bail water out of the boat.
1. آنها مجبور شدند دست از پارو زدن بردارند تا آب را از قایق خالی کنند.
4
(با چتر نجات) از هواپیمای در حال سقوط بیرون پریدن
1.The pilot bailed out and parachuted into the sea.
1. خلبان با چتر نجات از هواپیمای در حال سقوط به دریا پرید.
5
فرار کردن (از یک موقعیت ناخوشایند)
1.I'd understand if you wanted to bail out of this relationship.
1. درکت میکنم (اگر) که بخواهی از این رابطه فرار کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bail
bahasa indonesia
bahasa
bah
baguette
bailiff
bailiwick
bain-marie
bake
baked
کلمات نزدیک
bail
baháʼí
bahrain
bahasa malaysia
bahasa indonesia
bailey
bailiff
bailiwick
bailout
bails
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان