[اسم]

balcony

/ˈbælkəni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بالکن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ایوانک بالکن
  • 1.We had a drink out on the balcony and watched the sunset.
    1. ما بیرون در بالکن یک نوشیدنی خوردیم و غروب خورشید را تماشا کردیم.

2 لژ بالا (تئاتر) صندلی‌های طبقه بالای سینما

معادل ها در دیکشنری فارسی: لژ
  • 1.We have two seats in the balcony.
    1. ما دو تا صندلی [جا] در لژ بالا داریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان