1.The Beatles are probably the most famous band in the world.
1.
"بیتلز" احتمالا معروفترین گروه موسیقی دنیاست.
to play in a band
در یک گروه موسیقی ساز زدن
I was playing in rock bands.
من گروههای موسیقی راک ساز میزدم.
to join a band
عضو یک گروه موسیقی شدن/به یک گروه موسیقی پیوستن
Smith joined the band in 1989.
"اسمیت" در سال 1989 به آن گروه موسیقی پیوست.
to form a band
گروه موسیقی تشکیل دادن
They formed a band when they were still at school.
آنها وقتی هنوز به مدرسه میرفتند، یک گروه موسیقی تشکیل دادند.
a jazz band
یک گروه موسیقی جاز
کاربرد واژه band به معنای گروه موسیقی
واژه band به معنای گروه موسیقی به تعدادی نوازنده گفته میشود که معمولا با یک یا چند خواننده آهنگ میخوانند و اجرا میکنند. واژه band برخی اوقات به صورت اسم مفرد و برخی اوقات به صورت اسم جمع به کار میرود.
".The band has one singer" (گروه موسیقی یک خواننده دارد.)
".The band are finishing up their performance" (گروه دارد اجرایش را تمام میکند.)
1.All babies in the hospital have name bands on their wrists.
1.
تمام بچهها در بیمارستان روی مچ دستشان نوار اسم دارند.
2.She always ties her hair back in a band.
2.
او همیشه موهایش را با کش مو پشت (سرش) میبندد.
کاربرد واژه band به معنای کش
واژه band به هر چیز صاف و منعطف گفته میشود که به دور چیزی بسته میشود. مثلا به دور پول، دور مو، دور کلاه و ...
"hair band" (کش مو)
"money band" (کش پول)