1
تلاش بیهوده کردن
اشتباه گرفتن، سوراخ دعا را گم کردن
1.Don't blame me. I have nothing to do with it. You are barking up the wrong tree.
1.
من را سرزنش نکن. من هیچ ارتباطی با آن جریان نداشتم. اشتباه گرفتی.
2.The committee spent more than 5 month to try to solve the problem. They were just barking up the wrong tree.
2.
کمیته بیشتر از 5 ماه برای حل مشکل تلاش کرد. داشتند بیهوده تلاش میکردند.
توضیح درباره اصطلاح bark up the wrong tree
ترجمه تحتاللفظی این اصطلاح "زیر درخت اشتباهی واقواق کردن" است و به معنای اشتباه گرفتن یا تلاش بیهوده کردن است. این اصطلاح معادل نزدیک اصطلاح فارسی "سوراخ دعا را گم کردن" است.