[اسم]

barter

/ˈbɑːrtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معامله کالا به کالا

معادل ها در دیکشنری فارسی: پایاپای رد و بدل معاوضه مبادله
[فعل]

to barter

/ˈbɑːrtər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: bartered] [گذشته: bartered] [گذشته کامل: bartered]

2 معامله کالا به کالا کردن

  • 1.The prisoners tried to barter with the guards for items like writing paper and books.
    1. زندانی‌ها سعی کردند برای کالاهایی نظیر کاغذ نوشتن و کتاب با نگهبان‌ها معامله کالا به کالا کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان