[عبارت]

be on a head trip

/bi ɑn ə hɛd trɪp/

1 در دنیایی خیالی زندگی کردن

informal
  • 1.She is on a real head trip.
    1. او کاملا در دنیایی خیالی زندگی می‌کند.

2 متکبر بودن مغرور بودن، از خود راضی بودن

informal
مترادف و متضاد to be conceited
  • 1.Get off your head trip!
    1. اینقدر متکبر نباش!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان