Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (در جایی یا پایگاهی) مستقر شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
be stationed
/bi ˈsteɪʃənd/
1
(در جایی یا پایگاهی) مستقر شدن
مترادف و متضاد
be posted
تصاویر
کلمات نزدیک
be snowed under
be snowed in
be six of one, half a dozen of the other
be short of something
be scared witless
be supposed to
be that as it may
be the cat's whiskers
be the limit
be the straw that broke the camel's back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان