[اسم]

beast

/bist/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حیوان (وحشی، بزرگ و چهارپا)

معادل ها در دیکشنری فارسی: جانور حیوان دیو هیولا وحش
مترادف و متضاد wild animal
a wild beast
یک حیوان وحشی

2 حیوان (اهلی)

  • 1.Feeding the beasts is a big job.
    1. غذا دادن به حیوانات (مزرعه) کار بزرگی [سختی] است.
توضیحاتی در رابطه با beast
واژه beast در این مفهوم اشاره دارد به حیوانات اهلی (گاو، گوسفند، بز و...) که در مزرعه نگه‌داری می‌شوند.

3 آدم (خشن و بی‌رحم) انسان حیوان‌خوی

  • 1.He is a filthy drunken beast.
    1. او یک آدم مست کثیف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان