Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وسایل تختخواب (ملافه، پتو و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bedclothes
/bɛdkloʊðz/
غیرقابل شمارش
1
وسایل تختخواب (ملافه، پتو و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رختخواب
مترادف و متضاد
bedding
1.All my bedclothes are in pink.
1. تمام وسایل تختخوابم صورتی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bedbug
bedazzle
bedaub
bed-wetting
bed-sitting room
bedcover
bedding
bedeck
bedevil
bedfast
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان