[صفت]

beloved

/bɪˈlʌvəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more beloved] [حالت عالی: most beloved]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عزیز گرامی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نازنین عزیز
مترادف و متضاد loved
  • 1.I've lost my beloved wife in the fire.
    1. همسر عزیزم را در آتش سوزی از دست داده ام.
  • 2.Their beloved daughter
    2. دختر گرامی آنها
[اسم]

beloved

/bɪˈlʌvəd/
قابل شمارش
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان