Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فاقد
2 . تنها و غمگین (بهعلت از دست دادن کسی یا چیزی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
bereft
/bɪˈreft/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فاقد
خالی (از)، بدون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عاری
مترادف و متضاد
deprived of
1.Her room was stark and bereft of color.
1. اتاق او بیروح و خالی از رنگ بود.
bereft of ideas/hope
فاقد ایده/امید
2
تنها و غمگین (بهعلت از دست دادن کسی یا چیزی)
formal
1.He was utterly bereft when his wife died.
1. وقتی همسرش فوت کرد، او بهشدت تنها و غمگین شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
berbice chair
berber
berate
bequeath
bentwood
beret
bergamot
bergamot orange
berliner
berm
کلمات نزدیک
bereavement
bereaved
bereave
berate
berat
beret
bergamot
beriberi
berlin
berliner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان