[جمله]

bet one's bottom dollar

/bɛt wʌnz ˈbɑtəm ˈdɑlər/

1 هست و نیست خود را شرط بستن

مترادف و متضاد bet one's life
  • 1.I would bet my bottom dollar that the secretary will be late again today.
    1. من هست و نیست خود را شرط می بندم که منشی امروز هم دوباره دیر می آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان