[اسم]

bikini

/bəˈkiː.ni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیکینی لباس شنای دو تکه (زنانه)

  • 1.I need a new bikini.
    1. به یک بیکینی جدید نیاز دارم.
  • 2.One-piece swimsuits are more fashionable than bikinis this year.
    2. مایوی یک‌تکه این روزها بیشتر از مایوی دوتکه مد است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان