Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لازم الاجرا
2 . جلد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
binding
/ˈbaɪndɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more binding]
[حالت عالی: most binding]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لازم الاجرا
الزامی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الزامآور
لازمالاجرا
1.a binding contract
1. یک قرارداد الزامی
2.The decision is binding on both parties.
2. تصمیم برای هر دو طرف لازم الاجرا است.
[اسم]
binding
/ˈbaɪndɪŋ/
قابل شمارش
2
جلد
شیرازه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جلد
شیرازه
1.rare books in leather bindings
1. کتاب های کمیاب با جلد های چرمی
تصاویر
کلمات نزدیک
binder
bind
binary system
binary
bin liner
binge
bingo
bingo wings
binnacle
binocular
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان