Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انتقام گرفتن
2 . فرو بردن (خشم و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to bite back
/baɪt bæk/
فعل ناگذر
[گذشته: bit back]
[گذشته: bit back]
[گذشته کامل: bitten back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انتقام گرفتن
تلافی کردن
1.The election was a chance for the people to bite back at the government.
1. انتخابات فرصتی برای مردم بود تا از دولت انتقام بگیرند.
2
فرو بردن (خشم و...)
جلوی حرف، خنده و... خود را گرفتن
1.She bit back her anger.
1. او خشمش را فرو برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
big up
belt into
become of
tuck away
throw together
blend in
bliss out
blocked up
for fuck's sake
fuck a duck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان