[فعل]

to bliss out

/blɪs aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: blissed out] [گذشته: blissed out] [گذشته کامل: blissed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شاد کردن خوشحال کردن

  • 1.This is a recording that guarantees to bliss out every Mozart fan.
    1. این آهنگی است که تضمین می‌کند تمام هوادارن موتزارت را شاد کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان