[صفت]

biting

/ˈbʌɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more biting] [حالت عالی: most biting]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گزنده (سرما) سوزدار

مترادف و متضاد cold
  • 1.He shivered in the biting cold.
    1. او در سرمای سوزدار (به خود) لرزید.

2 تندوتیز نیش‌دار

معادل ها در دیکشنری فارسی: زننده
مترادف و متضاد critical cruel
biting sarcasm
کنایه نیش‌دار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان