Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جریان خون (زیست شناسی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bloodstream
/ˈblʌdˌstrim/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جریان خون (زیست شناسی)
1.It takes a few minutes for the drug to enter your bloodstream.
1. چندین دقیقه طول می کشد تا این دارو وارد جریان خونت شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bloodstock
bloodstained
bloodstain
bloodsports
bloodshot
bloodsucker
bloodthirsty
bloody
bloody mary
bloody-minded
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان