Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بینی خود را گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
blow one's nose
/blˈoʊ wˈʌnz nˈoʊz/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بینی خود را گرفتن
فین کردن
1.She blew her nose very loudly.
1. او بینیاش را با صدای خیلی بلند گرفت [او با صدای خیلی بلند فین کرد].
2.She grabbed a tissue and blew her nose.
2. او یک دستمال برداشت و فین کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
attainable
arts and crafts
along with
make allowances for
all or nothing
blow a kiss
blow cover
entrepreneurship
blended learning
matters
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان