[فعل]

to bone up

/boʊn ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: boned up] [گذشته: boned up] [گذشته کامل: boned up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درس خواندن مطالعه کردن، تمرین کردن

informal
مترادف و متضاد review study
  • 1.I have to bone up on the state driving laws because I have to take my driving test tomorrow.
    1. من باید آیین نامه راهنمایی رانندگی را مطالعه کنم چون فردا آزمون آیین نامه رانندگی دارم.
توضیح درباره اصطلاح bone up
دو توضیح برای این اصطلاح وجود دارد. در گذشته برای صیقل دادن و برق انداختن چرم استخوان روی آن می کشیدند و این اصلاح به معنای صیقل دادن به دانش خود است. توضیح بعدی از اسم فردی به نام "Bohn" گرفته شده است که نویسنده ای بسیار پرکار بوده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان