Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . طاقتفرسا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
bone-breaking
/boʊn-ˈbreɪkɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more bone-breaking]
[حالت عالی: most bone-breaking]
1
طاقتفرسا
دشوار
informal
1.This work is bone-breaking!
1. این کار طاقتفرسا است!
توضیحاتی در رابطه با bone-breaking
صفت bone-breaking یا استخوانشکن، به طاقتفرسا و دشوار بودن کاری اشاره دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bone up
bone of contention
bone marrow
bone idle
bone fracture
bonehead
boneless
boner
bonesetter
boneshaker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان