[اسم]

boom

/buːm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رونق شکوفایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: رونق
a boom in car sales
رونقی در فروش ماشین
a boom year
سال شکوفایی (اقتصادی)
a housing boom
رونق در (بازار) مسکن

2 (صدای) غرش بلند و بم

3 تیرک افقی متحرک (برای تغییر جهت بادبان) بازوی گردان

[فعل]

to boom

/buːm/
فعل ناگذر
[گذشته: boomed] [گذشته: boomed] [گذشته کامل: boomed]

4 شکوفا شدن پررونق بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رونق داشتن
  • 1.Business is booming!
    1. کسب‌وکار پررونق است!

5 صدای بلند و بم ایجاد کردن

  • 1.We heard the guns booming in the distance.
    1. صدای بلند و بمی که تفنگ‌ها ایجاد می‌کردند را از دور شنیدیم [صدای بلند و بم تفنگ‌ها را از دور شنیدیم].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان