[اسم]

boost

/buːst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقویت کمک

boost to something
تقویت بر چیزی
  • a boost to my confidence
    تقویتی بر اعتماد به نفس من
[فعل]

to boost

/buːst/
فعل گذرا
[گذشته: boosted] [گذشته: boosted] [گذشته کامل: boosted]

2 بالا بردن افزایش دادن، تقویت کردن، بهبود بخشیدن

مترادف و متضاد improve increase raise decrease
to boost something
چیزی را بالا بردن/بهبود بخشیدن/تقویت کردن
  • 1. Getting the job had really boosted her confidence.
    1. گرفتن آن کار واقعاً اعتمادبه‌نفسش را بالا برده بود.
  • 2. More money is needed to boost the industry.
    2. پول بیشتری برای بهبود بخشیدن (این) صنعت نیاز است.
  • 3. Vitamin A can boost the immune system.
    3. ویتامین آ می‌تواند سیستم ایمنی را تقویت کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان