[فعل]

to bowl over

/boʊl ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: bowled over] [گذشته: bowled over] [گذشته کامل: bowled over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شگفت‌زده کردن متعجب کردن، شوکه کردن

مترادف و متضاد knock out surprise
  • 1.He was bowled over by her beauty.
    1. او از زیبایی او شگفت‌زده شده بود.

2 به کسی برخورد کردن (و او را زمین زدن)

مترادف و متضاد knock over
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان