Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گیشه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
box office
/ˈbɑːks ɑːfɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گیشه
باکس آفیس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گیشه فروش بلیت
گیشه
1.The movie has been a huge box-office success.
1. فیلم در گیشه بسیار موفق بوده است.
2.Tickets are available at the box office.
2. بلیط ها را می توانید از گیشه تهیه کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
box level
box in
box
bowtie pasta
bowls
box out
box spring
box-cutter
box-end wrench
boxberry
کلمات نزدیک
box number
box lunch
box cutter
box
bowyer
box room
box score
box spanner
box-office hit
boxcar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان