[اسم]

bra

/brɑː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوتین

معادل ها در دیکشنری فارسی: پستان‌بند سوتین سینه‌بند
مترادف و متضاد brassière
  • 1.You'll need a strapless bra to wear with this dress.
    1. برای پوشیدن این پیراهن به سوتین بدون بند نیاز خواهی داشت.
  • 2.Your shirt's so thin that it shows your bra.
    2. پیراهنت آن‌قدر نازک است که سوتینت معلوم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان