Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گستاخ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
brash
/bræʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: brasher]
[حالت عالی: brashest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گستاخ
پررو، گستاخ، از خود مطمئن
1.My mother liked the salesman's brash personality, but he irritated most people.
1. مادرم رفتار گستاخانه آن فروشنده را دوست داشت، اگرچه (این رفتار) بیشتر مردم را اذیت می کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
brant
brandy snap
brandy
brandon
brandished
brasilia
brass
brass band
brass instrument
brass knuckles
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان