[صفت]

breathless

/ˈbrɛθləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more breathless] [حالت عالی: most breathless]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ازنفس‌افتاده نفس‌نفس‌زنان

معادل ها در دیکشنری فارسی: از نفس افتاده
  • 1.He arrived breathless at the top of the stairs.
    1. او نفس‌نفس‌زنان به بالای پله‌ها رسید.
  • 2.Running made them hot and breathless.
    2. دویدن آنها را گرم و از نفس افتاده کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان