[فعل]

to bring together

/brɪŋ təˈgɛðər/
فعل گذرا
[گذشته: brought together] [گذشته: brought together] [گذشته کامل: brought together]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آشتی دادن کنار هم آوردن

  • 1.The loss of their son brought the two of them together.
    1. مرگ پسرشان، آن دو را آشتی داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان