[اسم]

brokerage

/bɹˈoʊkɹɪdʒ/
قابل شمارش

1 مزد دلالی حق کارگزار

2 دلالی واسطه‌گری

معادل ها در دیکشنری فارسی: واسطه‌گری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان