[اسم]

bull

/bʊl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاو نر

معادل ها در دیکشنری فارسی: گاو نر گاو
  • 1.He owns 500 bulls.
    1. او پانصد گاو نر دارد.

2 چرند چرت و پرت، مزخرف

مترادف و متضاد nonsense
  • 1.The president's speech was a lot of bull. It contained no facts.
    1. سخنرانی رییس‌جمهور پر از چرندیات بود. هیچ حرف راستی در آن نبود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان