[اسم]

bullet

/ˈbʊl.ɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گلوله

معادل ها در دیکشنری فارسی: تیر گلوله گلوله
  • 1.A bullet-proof vest
    1. جلیقه ضد گلوله
  • 2.The bullet hit him in the leg.
    2. آن گلوله به پای او اصابت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان