[اسم]

bunker

/ˈbʌŋkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زاغه مهمات

an underground bunker
زاغه زیرزمینی مهمات

2 قسمت شنی زمین گلف مانع شنی

  • 1.He hit his second shot into a bunker.
    1. دومین ضربه او در بخش شنی زمین گلف افتاد.

3 انبار زغال (کشتی و ...)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان