Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زاغه مهمات
2 . قسمت شنی زمین گلف
3 . انبار زغال (کشتی و ...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bunker
/ˈbʌŋkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زاغه مهمات
an underground bunker
زاغه زیرزمینی مهمات
2
قسمت شنی زمین گلف
مانع شنی
1.He hit his second shot into a bunker.
1. دومین ضربه او در بخش شنی زمین گلف افتاد.
3
انبار زغال (کشتی و ...)
تصاویر
کلمات نزدیک
bunk bed
bunk
bunion
bungler
bungle
bunkhouse
bunkum
bunny
buns
bunsen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان