Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خانه کارگر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bunkhouse
/ˈbʌŋkhaʊs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خانه کارگر
استراحتگاه کارگران
1.Our grandmother cooked large meals for the men, who slept in a bunkhouse on the farmstead.
1. مادربزرگ ما برای مردانی که در خانه کارگر مزرعه ما ساکن بودند غذاهای بسیاری می پخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
bunker
bunk bed
bunk
bunion
bungler
bunkum
bunny
buns
bunsen
bunsen burner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان