Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دزدی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to burgle
/ˈbɜːrɡl/
فعل گذرا
[گذشته: burgled]
[گذشته: burgled]
[گذشته کامل: burgled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دزدی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دزدی کردن
دزدیدن
دستبرد زدن
مترادف و متضاد
burglarize
1.The house next door was burgled.
1. از خانه ی بغلی دزدی شد.
2.We were burgled while we were away
2. وقتی نبودیم از ما دزدی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
burglary
burglarize
burglar alarm
burglar
burgh
burgomaster
burgundy
burial
burial ground
buried
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان