[اسم]

busboy

/ˈbʌsbɔɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گارسون پیشخدمت

  • 1.A few months later, he became a busboy at another restaurant.
    1. چند ماه بعد، او در رستوران دیگری گارسون شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان