[اسم]

butterfly

/ˈbʌtərflaɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پروانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پروانه
  • 1.The butterfly emerged from the pupa.
    1. پروانه‌ها از درون شفیره بیرون آمدند.

2 شنای پروانه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان